سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه یکی از شما از چیزی که نمی داند، پرسیده شود، از گفتن «نمی دانم» خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
دلنوشته های یک مادر

 

اس ام اس دادم به دوتا از دوستای خوبم: خاله جون شکوه و خاله خانوم فاطمه گلی!!

خاله فاطمه رو که باید بشناسین. ای بابا، همونیکه شاید بشه زن دایی جون عسلکای من !!

از بس خواب هانی خوشمله ی منو دیده بود ، دیگه ما شک نداشتیم که نازگل خانوم مامانی تشریف آورده.

چی بگم والّا خواهر،خواب بعضیا رو دست شده برا سونوگرافی !!

حالا جریان داره این زن دایی شدن خاله فاطمه. سر موقع براتون شرح میدم!!!

 

خاله شکوه جون هم نمیدونم چند تا؟ اما باید خاطره های زیادی از محمدصالحم داشته باشه.

شکوه دختر شیطون و باحال و عجیب غریب و کنجکاو و ..... سرم گیج رفت از بس گفتم... 

بالآخره که یکی از دوستان خارق العاده ی من و خاله زهراجونه!

شکوه باید خ خوب یادش باشه محمدصالح من با چه ایده ها و افکاری قرار بود بزرگ بشه. تازشم براش یه بار نامه نوشته بود!!

مگه نه خاله جون شکوه؟؟!!!!

 

خاله شکوه ، هنوز سر نزدی؟بیا دیگه!! 

 



مامانی و محمدصالح و نازدونمون ::: چهارشنبه 86/12/22::: ساعت 5:37 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 28
کل بازدید :143014

>> درباره خودم <<
دلنوشته های یک مادر
مامانی و محمدصالح و نازدونمون
مادری با فرزندان بهشتی اش محمد صالح و هانیه زهرا، با احساس،مهربان،سرشار از نشاط دوران کودکی

>> پیوندهای روزانه <<

>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
دلنوشته های یک مادر

>>لوگوی دوستان<<


>>موسیقی وبلاگ<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<