چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه اشکها به سینه ها رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دلشکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح ، ظهر ،نه !غروب شد نیامدی
مامانی و محمدصالح و نازدونمون ::: جمعه 87/1/16::: ساعت 7:6 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :143094
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :143094
>> درباره خودم <<
مامانی و محمدصالح و نازدونمون
مادری با فرزندان بهشتی اش محمد صالح و هانیه زهرا، با احساس،مهربان،سرشار از نشاط دوران کودکی
مادری با فرزندان بهشتی اش محمد صالح و هانیه زهرا، با احساس،مهربان،سرشار از نشاط دوران کودکی
>> پیوندهای روزانه <<
دلنوشته های یه مامانی دیگه! [220]
درد و دل [86]
چند کیلو امیدواری [213]
شیعه مذهب برتر [85]
خدا عشق حقیقت [124]
فرزند صالح ریحانه بهشتی [275]
[آرشیو(6)]
درد و دل [86]
چند کیلو امیدواری [213]
شیعه مذهب برتر [85]
خدا عشق حقیقت [124]
فرزند صالح ریحانه بهشتی [275]
[آرشیو(6)]
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<
مناسبتها[8] . دوران بارداری[3] . سوره های قرآن . ماه هشتم بارداری . بارداری . برنامه غذایی . جنین . خاله شادونه . دعا .
>>آرشیو شده ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لوگوی دوستان<<
>>موسیقی وبلاگ<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<