سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که حساب نفس خود کرد سود برد ، و آن که از آن غافل ماند زیان دید ، و هر که ترسید ایمن شد و هر که پند گرفت بینا گردید . و آن که بینا شد فهمید و آن که فهمید دانش ورزید . [نهج البلاغه]
دلنوشته های یک مادر

 

 

ما آدما هر کاری هم بکنیم یه موجود خاکی و جسمانی هستیم با کلی نیازها و نقص ها. به آب و هوا و اکسی‍ژن و غذاو ... خلاصه هزار تا چیز جور وا جور احتیاج داریم.خسته می شیم، میخوابیم. همه ی موجودات به خواب نیاز دارن، حتی پرنده ها و درختا...

فقط تویی که به هیچ چیز احتیاج نداری.فقط تویی که هیچ وقت به هیچ چیز و هیچکس احتیاج نداری.نه خسته میشی و نه میخوابی. شبها که همه می خوابند مطمئنم که تو بیداری و مواظب دنیائی .چشمهامو  که می بندم دلم شور نمی زنه، خیالم راحته؛چون همه چیز روبه راهه؛ چون تو روبه راهش می کنی.

برای اینکه تو خدائی؛

                      یک خدای بزرگ و بی نیاز.

 

  

 

 

فکرشو  بکن. اگر خدا هم می خوابید، اگر خدا هم مجبور بود یک وقتایی چشمشو  ببنده، اگر خدا هم

 

خسته می شد و لازم بود استراحت کنه، اونوقت چی می شد؟ چه بلایی سر این دنیا و ما می آمد ؟

 

 تو یکی، آره ، خودتو میگم عزیز، تا به حال به سرت زده نصفه شب، وقتی همه خوابیدن، حتی مورچه ها

 

 و گنجشکا، بلند شی و با خدا درد دل کنی؟ اگر همچین تجربه ای داری می تونی اونو بنویسی تا هم تجدید

 

 خاطره ای کرده باشی و هم اینکه به خودت تلنگر بزنی:

 

خ وقته با محبوبم خلوتی نداشتم....

 

وای برمن.....

                                 «« التماس دعا»» 

 

 

 

 



مامانی و محمدصالح و نازدونمون ::: شنبه 86/12/25::: ساعت 4:49 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 11
کل بازدید :141732

>> درباره خودم <<
دلنوشته های یک مادر
مامانی و محمدصالح و نازدونمون
مادری با فرزندان بهشتی اش محمد صالح و هانیه زهرا، با احساس،مهربان،سرشار از نشاط دوران کودکی

>> پیوندهای روزانه <<

>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
دلنوشته های یک مادر

>>لوگوی دوستان<<


>>موسیقی وبلاگ<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<