• وبلاگ : دلنوشته هاي يك مادر
  • يادداشت : لبخندهاي پشت خاكريز...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بنام خدا
    با سلام
    خيلي زيبا بود .
    بعضي ها فكر مي كنند رزمنده هاي ما فقط اهل جنگ و عبادت و آدمهاي خشك مقدس و بي احساسي بودند ولي اينگونه نبود و نمونه هايي كه شما نوشتيد ، مشت نمونه خروار بود .
    شادي وقعي مال اونها بود .
    موفق باشيد .
    التماس دعا
    + دوست فاطمه 

    سلام

    اميد وارم كه هميشه با ياد شهدا زندگي كنيد و از اين متن هاي قشنگ بنويسيد از خدا مي خوام كه شهدا زير نظر اقا امام زمان دست ما رو بگيرن وبه اونجاي كه بايد برسيم برسونن از خدا مي خوام ني ني كه تو راه داريد زود از سفر برسه و همون چيزيبشه كه امام زمانش مي خواد در واقع هموني كه خدا مي خواد.التماس دعا

    + ففه 

    هوالمحبوب

    شادي اونا واقعي بوده . خاطرات خيلي جالبي بود . خوشم اومد

    بسم الله الرحمن الرحيم

    شهدا نمود حقيقي انسان كامل بودند ...

    بشره في وجهه و حزنه في قلبه ...

    اللهم عجل لوليك الفرج

    ياعلي

    سلام! خصوصيات جبهه و كلاً مردان خدا همين است كه به موقع شوخي مي كردند و به موقع عبادت و كار و بقيه امور را انجام مي دادند. هر كاري جاي خودش

    خوب بود، ممنون